loading...
دانلود فیلم و سرگرمی
masmerai بازدید : 42 دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

اينجا ايران است!


اينجا ايران است! اين که شما در خانه چه برنامه‌اى می‌بينيد به ما مربوط است، اينکه در خيابان چه مي‌پوشيد به ما مربوط است، آنچه می‌نوشيد و آنچه می‌گوييد به مربوط است! با چه کسى بيرون ميرويد به‌ ما مربوط است، چه دينى داريد و چگونه آرايش ميکنيد به ما مربوط است؛ اما امنيت، وضع معيشت، قدرت خريد، کيفيت تحصيل، آينده فرزندانتان، تفريح جوانانتان، امنيت راه‌ها، مشکل مسکن و بقيه موارد به ما مربوط نيست، مشکل خودتان است


اينجا ايران است! کشوری که مردم اش بجای حل مشکلاتشان سعی می کنند به بهترین شکل خود را با آن تطبیق دهند
...!


اينجا ايران است که در آن ، مردان برای ابراز عشق به جای گفتن: "دوستت دارم"، می گویند: " خونه خالی دارم


اينجا ايران است! پريشب يکی رو ديوار با اسپری رنگ نوشته بود

"ستمکار ترين رهبر، رهبريست که ظلم خود را دادگری بداند. (امام علی)"
ديشب بسيجیيا روش رنگ زدن نوشتن مرگ بر منافق


اينجا ايران است و كسي كه آب روي كسي بپاشد زودتر از كسي كه اسيد بپاشد دستگير مي شود

اينجا ايران است! مجلس طرح دو فوریتی نجات دریاچه ارومیه را رد می کنه! اما طرح عفاف و حجاب با ۱۹۰ رای تصویب میشه! یعنی گاوداری از این مجلس مفیدتره

دریاچه ارومیه خشک شد یه خبر تو صدا و سیما نگفتن حالا امروز میگه 25 فلامینگو در جنوب فرانسه یخ زد

تو شبکه 3 برنامه راهپیمایی روبروی دانشگاه شریف بود به یارو گفت نظرت راجع به حضور پرشور مردم چیه؟ گفت خیلی عالیه مارو از کرمانشاه آوردن اینجا تا مشت محکمی به دهن استکبار بزنیم ....؟؟؟!!!! گزارشگر لکنت زبون گرفت بي نوا

داشتم فکر میکردم ... ما وزارت امور خارجه واسه چی میخوایم ؟! ! ما که فقط با خودمون در ارتباطیم

به بچه كوچيک همسايمون ميگم 22 بهمن چه روزيه؟ ميگه حمله جمهوری اسلامی به ايران

*********

یعنی ما ایرانیا آدمهای عجیبی هستیم

از 2سال پیش که زدن کلی ها رو کشتن تا به الان که دلار شد 2000 و سکه 1 میلیون تومن و گرونی بیداد میکنه توی خونه نشتیم و فقط باد توی قبقبمون میندازیم 4 تا فحش میدیم بعد پیش خودمون فکر میکنیم چه مبارزه ای هم داریم باهاشون میکنیم
اما حالا که شایعه قحطی و جنگ هست همچین پاشدیم رفتیم غیورمردانه و به صورت کاملا خودجوش تمام فروشگاه ها رو خالی کردیم
خوب اگه همینجور که نگران شیکممون هستیم نگران کشور و آینده مون هم بودیم الان ایران داشت واسه دنیا گیرین کارت قرعه کشی میکرد

یکی بهم میگفت این تاپیکا یا حرفایی که میزنی چه فایده ای داره........... Question ولی میدونم که درست میشه
 

 

masmerai بازدید : 53 دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

بخونين و لذت ببرين

کاش همه اين جوري فکر مي کردند،خوندن اين متن کمتر از 2 دقيقه وقت مي گيره،

اومد پيشم حالش خيلي عجيب بود فهميدم با بقيه فرق ميکنه

گفت :حاج آقا يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه

گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال ميشم بتونم کمکتون کنم

گفت: من رفتني ام!

گفتم: يعني چي؟

گفت: دارم ميميرم

    بقیه درادامه مطلب...........                                                                            

masmerai بازدید : 39 دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

مَردُم به موجودی گفته میشه که از بدو تولد همراهیت میکنه و تا روز مرگت مجبوری که برای اون زندگی کنی.

برای مَردُم خیلی مهمه که تو چی میپوشی؟ کجا میری؟ چند سالته؟ بابات چیکارس؟ ناهار چی خوردی؟ چند روز یه بار حموم میری؟ چرا حالت خوب نیست؟ چرا میخندی؟ چرا ساکتی؟ چرا نیستی؟ چرا اومدی؟ چرا اینطوری نوشتی؟ عاشق شدی؟ چرا اونطوری نوشتی؟ فارغ شدی؟ چرا چشات قرمزه ؟ چرا لاغر شدی؟ شکست عاطفی خوردی؟ چرا چاق شدی؟ زندگی بهت ساخته؟

... و چراهای بسیاری که تا جوابش رو بدست نیاره دست از سرت ور نمیداره.

بقیه در ادامه مطلب ...

masmerai بازدید : 48 شنبه 07 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

 شکارچي

 

پير مرد 85 ساله اي واسه چک اپ ميره پيش دکتر.وقتي

از حالش ميپرسه پيرمرد با غرور جواب ميده: با دختر 25 ساله اي ازدواج کردم و الان بارداره ; نظرت چيه؟

 

دکتر.گفت من يه شکارچي رو ميشناسم که وقتي داشت ميرفت

شکار انقدر عجله داشت که اشتباهي چترشو به جاي تفنگش برداشت.همينطوري که تو جنگل داشت راه ميرفت يه دفعه

 يه پلنگ جلوش ظاهر ميشه و بهش حمله ميکنه.شکارچي چترشو به سمت پلنگ نشونه ميگيره و بنگ بنگ.و پلنگم ميميره.

 

پيرمرد ميگه اين امکان نداره' حتما يکي ديگه با تير اونو زده.

 

دکتر لبخندي ميزنه و ميگه; افرين منظور منم دقيقا همينه!!

masmerai بازدید : 48 شنبه 07 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

 زود قضاوت کرديد؟؟؟؟

 

مسئولين يک مؤسسه خيريه متوجه شدند که وکيل پولداري در شهرشان زندگي مي‌کند و

 تا کنون حتي يک ريال هم به خيريه کمک نکرده است. پس يکي از افرادشان را نزد اوفرستادند..

مسئول خيريه: آقاي وکيل ما در مورد شما تحقيق کرديم و متوجه

 شديم که الحمدالله از درآمد بسيار خوبي برخورداريد ولي تا کنون هيچ کمکي به خيريه نکرده‌ايد.

نمي‌خواهيد در اين امر خير شرکت کنيد؟

وکيل: آيا شما در تحقيقاتي که در مورد من کرديد متوجه شديد که

مادرم بعد از يک بيماري طولاني سه ساله، هفته پيش درگذشت و در طول

 آن سه سال، حقوق بازنشستگي‌اش کفاف مخارج سنگين درمانش را نمي‌کرد؟ زود قضاوت کرديد؟

مسئول خيريه: (با کمي شرمندگي) نه، نمي‌دانستم. خيلي تسليت مي‌گويم.

وکيل: آيا در تحقيقاتي که در مورد من کرديد

 فهميديد که برادرم در جنگ هر دو پايش را از دست داده و ديگر نمي‌تواند کار کند و زن و 5 بچه

دارد و سالهاست که خانه نشين است و نمي‌تواند از پس مخارج زندگيش برآيد؟زود قضاوت کرديد؟

مسئول خيريه: (با شرمندگي بيشتر) نه . نمي‌دانستم. چه گرفتاري بزرگي ...

وکيل: آيا در تحقيقاتتان متوجه شديد که خواهرم سالهاست که در

 يک بيمارستان رواني است و چون بيمه نيست در تنگناي شديدي براي تأمين هزينه‌هاي درمانش قرار

دارد؟ زود قضاوت کرديد؟

مسئول خيريه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشيد. نمي‌دانستم اينهمه گرفتاري

داريد ...

وکيل: خوب. حالا وقتي من به اينها يک ريال کمک نکرده‌ام شما چطور انتظار داريد

به خيريه شما کمک کنم؟

 

باز هم زود قضاوت کرديد؟؟؟؟

masmerai بازدید : 57 شنبه 07 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

زن يا مرد

دختر: مامان تو زني يا مردي ؟

مادر : زنم ديگه پس چي ام ؟

دختر : بابا ، چي اونم زنه ؟

مادر : نه ماماني بابا مرده .

دختر: راست ميگي مامان ؟

مادر آره چطور مگه ؟

دختر : هيچي مامان ! ديگه کي زنه ؟

مادر: خاله مريم خاله آرزو ، مامان بزرگ

دختر : دايي سعيد هم زنه ؟

مادر : نه اون مرده !

دختر : از كجا فهميدي زني ؟

مادر : فهميدم ديگه مامان، از قيافه ام .

دختر : يعني از چي ؟ از قيافه ات؟

مادر: از اينكه خوشگلم ،

دختر : يعني هر كي خوشگل بود زنه‌ ؟

مادر : اره دخترم

masmerai بازدید : 40 شنبه 07 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

 بازاريابي

 

دو گدا تو يه خيابون شهر رم کنار هم نشسته بودن.

يکيشون يه صليب گذاشته بود جلوش، اون يکي يه ستاره داوود...

مردم زيادي که از اونجا رد ميشدن به هر

 دو نگاه ميکردن ولي فقط تو کلاه اوني که پشت صليب نشسته بود پول مينداختن.

يه کشيش که از اونجا رد ميشد مدتي ايستاد

و ديد که مردم فقط به گدايي که

 پشت صليبه پول ميدن و هيچ کس به گداي پشت ستاره داوود چيزي نميده.

رفت جلو و گفت: رفيق بيچاره من، متوجه نيستي؟

 اينجا يه کشور کاتوليکه، تازه اينجا مرکز مذهب کاتوليک هم هست.

پس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتي جلوت پول نميدن،

 به خصوص که درست نشستي بغل دست يه گداي ديگه که صليب داره جلوش.

در واقع از روي لجبازي هم که باشه مردم به اون يکي پول ميدن نه به تو.

گداي پشت ستاره داوود بعد از شنيدن حرفهاي کشيش رو کرد

به گداي پشت صليب و گفت: هي "موشه" نگاه کن کي اومده به برادران "گلدشتين*" بازاريابي ياد بده؟!

masmerai بازدید : 39 شنبه 07 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

 انيشتين و راننده اش

 

انيشتين براي رفتن به سخنراني ها و تدريس

در دانشگاه از راننده مورد اطمينان خود کمک مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين او را

 هدايت مي کرد بلکه هميشه در طول سخنراني ها در ميان شنوندگان حضور داشت

 بطوريکه به مباحث انيشتين تسلط پيدا کرده بود! يک روز انيشتين در حالي که

 در راه دانشگاه بود با صداي بلند گفت که خيلي احساس خستگي مي کند؟

 

بقیه در ادامه مطلب...

 

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 72
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 60
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 64
  • باردید دیروز : 78
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 390
  • بازدید ماه : 340
  • بازدید سال : 7,303
  • بازدید کلی : 129,428