شکارچي
پير مرد 85 ساله اي واسه چک اپ ميره پيش دکتر.وقتي
از حالش ميپرسه پيرمرد با غرور جواب ميده: با دختر 25 ساله اي ازدواج کردم و الان بارداره ; نظرت چيه؟
دکتر.گفت من يه شکارچي رو ميشناسم که وقتي داشت ميرفت
شکار انقدر عجله داشت که اشتباهي چترشو به جاي تفنگش برداشت.همينطوري که تو جنگل داشت راه ميرفت يه دفعه
يه پلنگ جلوش ظاهر ميشه و بهش حمله ميکنه.شکارچي چترشو به سمت پلنگ نشونه ميگيره و بنگ بنگ.و پلنگم ميميره.
پيرمرد ميگه اين امکان نداره' حتما يکي ديگه با تير اونو زده.
دکتر لبخندي ميزنه و ميگه; افرين منظور منم دقيقا همينه!!